فسـق دریدگی و خروج از دایره محرمات
محمد قلیزاده
یکی از رذایل اخلاقی که در قرآن بسیار مذموم دانسته شده و اهل آن، اهل دوزخ معرفی گردیده، فسق است. خداوند 54 بار این واژه و مشتقات آن را در قرآن به کار برده و به سرزنش فاسقان پرداخته است. آنچه در این مطلب میآید، بررسی برخی از ابعاد این صفت زشت و پست اخلاقی از منظر اسلام و آثار مترتب بر آن است.
***
فسق، خروج از دایره محرمات
و ورآمدگی و دریدگی هنجارها
واژه فسق در اصل برای خرمایی گفته میشود که پوسته آن جدا شده و «ور آمده» و «برآمده» باشد بهطوری که پوست، دیگر به گوشت و اصل خرما نچسبیده و پیوستگی اجزائی خود را از دست داده و نوعی فاصله میان پوست محافظ با مغز و اصل خرما پدید آمده باشد. در فرهنگ عربی آمده است: فسقَ الرُّطبُ إذا خرج عن قِشره؛ خرمای تازه فاسق شد؛ یعنی از پوستش خارج شد. پس کسی که گرفتار فسق میشود، گویی لباس زیبای خود را کنار زده و زشتیهای درونش را آشکار کرده است. بر اساس همین معنای لغوی است که راغب اصفهانی در تبیین معنای قرآنی آن مینویسد: فَسَقَ فلانٌ: خَرَجَ عن حَجر الشرع؛ فلانی فاسق شد؛ یعنی از محدودیت و سنگچینیهای شریعت بیرون رفت.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 380، ذیل واژه فسق)
امام صادق(ع) در تفسیر مفهوم فسق میفرماید: فَكُلُّ مَعصِيَةٍ مِنَ المَعاصِى الكِبارِ فَعَلَها فاعِلُها أو دَخَلَ فيها داخِلٌ بِجَهَةِ اللَّذَّةِ والشَّهوَةِ والشَّوقِ الغَالِبِ، فَهُوَ فِسقٌ وفاعِلُهُ فاسِقٌ خارِجٌ مِنَ الإيمانِ بِجَهَةِ الفِسقِ؛ فسق عبارت است از هر نوع نافرمانى خدا و معصيتى كه از معاصى بزرگ باشد و فاعل آن يا كسى كه داخل آن معصيت شده، به جهت لذّت و شهوت و غلبه تمايلات به اين عمل مبادرت كرده است.
اين فعل، فسق و فاعل آن فاسق است كه به جهت فسق از ايمان خارج است.(تحف العقول: ص ۲۲)
بر همین اساس خداوند در آیه 3 سوره مائده محرمات را بیان کرده و سپس عمل به این محرمات را به عنوان فسق معرفی میکند که رفتاری برخاسته از کفر است؛ یعنی وقتی انسانی گرفتار کفر باشد و وحی و شریعت را نپذیرد، دچار نوعی برآمدگی میشود که پوست و گوشت از هم جدا میشود و ارتباطی میان آن باقی نمیماند که اصل حفاظت را همچنان به عهده گیرد. این مطلب در آیه 121 و 145سوره انعام و 163 و 165 سوره اعراف با اشاره به برخی از محرمات روشن شده است.
پس کسی که فسق میورزد، پوسته مرزها و محدودیتهای شرعی را کنار زده و از آن تجاوز کرده است. از این رو هر گناهی را مرتکب میشود و هر زشتی و پستی را انجام میدهد و باکی از هنجارشکنی ندارد. اگر بخواهیم معادلی برای آن در زبان فارسی پیدا کنیم، شاید واژه «ورآمدگی» بهترین واژه باشد که نتیجه آن «دریدگی» است؛ زیرا این شخص جامه و لباس زیبایی که زشتیهای بدن را میپوشاند میدرَد و زشتیهای تن خویش را آشکار میکند، از همین رو انسانهای دریده همه نوع هنجارشکنی دارند.
اگر شما به چیزی که کپک زده توجه کنید میبینید نوعی جدایی میان اجزای آن است که آن پیوستگی سابق را ندارد.
از آیات قرآن از جمله آیه 49 سوره انعام بر میآید که این دریدگی به سبب انکار و تکذیب آموزههای وحیانی است. خداوند میفرماید: وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا يَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ؛ و كسانى كه آيات ما را دروغ انگاشتند، به [سزاى] آنكه نافرمانى مىكردند، عذاب به آنان خواهد رسيد. پس کسانی که به تکذیب آیات الهی میپردازند، به سبب آنکه به دنبال این تکذیب وحی، فسق میورزند و دریدگی میکنند، گرفتار عذاب الهی میشوند.
خداوند در آیه 59 سوره بقره میفرماید: اما كسانى كه ستم كرده بودند، [آن سخن را] به سخن ديگرى- غير از آنچه به ايشان گفته شده بود- تبديل كردند. و ما [نيز] بر آنان كه ستم كردند، به سزاى اينكه نافرمانى پيشه كرده بودند، عذابى از آسمان فرو فرستاديم.
در این آیه مشخص شده که سخن گفتن بر خلاف فرمان الهی، زمینهساز دریدگی و فسق آنان میشود و بر اساس همین فسق و دریدگی گرفتار عذاب آسمانی میشوند.
خداوند درباره اصحاب سبت نیز به فسق آنان اشاره میکند که همان دریدگی محدودیتهای شرعی با کلاه شرعی درست کردن و دور زدن قانون انجام میگیرد؛ زیرا ماهی را در روز شنبه نمیگرفتند بلکه در آن روز با بستن سدی در برابر ماهی اجازه نمیدادند تا ماهیها خارج شوند و روزهای دیگر آن ماهی اسیر را میگرفتند تا اینگونه بگویند ما شریعت را رعایت کرده و فسق نکردیم؛ در حالی که با دریدگی تمام و محدودیتسازی برای ماهیها، محدودیتهای شرعی و محرمات الهی را میشکستند و قانون را دور میزدند.(اعراف، آیات 163 تا 165)
خداوند در آیات 33 و 34 سوره عنکبوت به قوم لوط اشاره میکند که حدود عقلی و عقلایی و طبیعی و شرعی را کنار گذاشته و از مرزهای آن عبور کرده و به همجنسگرایی میپرداختند و فسق و دریدگی جدیدی را در میان موجودات به جا گذاشتند که در تاریخ سابقه نداشت. خداوند میفرماید: ما بر مردم اين شهر(لوط) به [سزاى] فسقى كه مىكردند، عذابى از آسمان فرو خواهيم فرستاد.
خداوند در آیات نخست سوره قیامت روشن میکند که علت فجورگرایی مردمان و دریدگی آنان چیزی جز انکار قیامت یا شبههسازی در آن نیست؛ وقتی کسی معاد و رستاخیز را قبول نداشته باشد و در حساب و کتاب آن روز تشکیک و شبهه کند، به طور طبیعی، در برابر خود هیچ بازخواستی را نمیبیند و به خود اجازه میدهد تا فسق و فجور داشته باشد.
خداوند میفرماید: آیا انسان میپندارد که هرگز استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟! آرى قادريم كه (حتى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب كنيم!، (انسان شک در معاد ندارد) بلکه او میخواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت) در تمام عمر گناه کند! (قیامت، آیات 3 تا 5)
پس شبهه کردن در اعتقاداتی چون معاد و رستاخیز و حساب و کتاب آن، برای فجور و دریدگی است؛ یعنی میخواهد پیش رویش باز باشد و هیچ محدودیت نداشته باشد و با دریدگی و فجور هر کاری را بکند. البته برخی میان فسق و فجور تفاوتی از نظر لغوی و فرهنگ قرآنی قائل شده و گفتهاند: «ان الفسق هوالخروج من طاعه الله بكبيره؛ فسق خارج شدن از طاعت خدا به وسيله انجام گناهان كبيره است» و اما فجور، به معنای پراكنده شدن درمعاصي و گستردگي درگناه است. همچنین به انجام دهنده «گناه صغيره، فاجر گفته مي شود».(معجم الفروق اللغويه ص405)
باید توجه داشت که ترک واجب از محرمات است و کسی که واجبی را ترک میکند، یعنی از حدود و مرزهای تعیین شده شریعت عبور کرده و عملاً فاسق شده است.
خداوند درباره ابلیس که از فرمان سجده سرباز زد و استکبار ورزید میفرماید: و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «آدم را سجده كنيد،» پس [همه]- جز ابليس- سجده كردند، كه از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد. آيا [با اين حال،] او و نسلش را به جاى من دوستان خود مىگيريد، و حال آنكه آنها دشمن شمايند؟ و چه بد جانشينانى براى ستمگرانند.(کهف، آیه 50)
در آیات و روایات مصادیق بسیاری برای فسق بیان شده که برخی از آنها در همین آیات پیش گفته آمده است.
از جمله مصادیق فسق میتوان به سبّ و دشنام به مؤمن اشاره کرد. پيامبر(صلى الله عليه و آله) میفرماید: سِبابُ المؤمِنِ فُسوقٌ و قِتالُهُ كُفرٌ و أكلُ لَحمِهِ مِن مَعصيَةِ الله؛ ناسزاگفتن به مؤمن فسق است و جنگيدن با او كفر و خوردن گوشت او (غيبت كردن از وى) معصيت خداست.(بحار الأنوار، ط-بیروت، ج 72، ص 148، ح 6؛ من لایحضره الفقیه ج 4، ص 418، ح 5913)
آثار فسق
در آیات قرآن و روایات معصومان(ع) آثاری برای فسق و ورآمدگی رفتاری که نوعی هنجارشکنی است، بیان شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
1- طرد اجتماعی: فاسق به سبب آنکه هنجارشکنی میکند، در میان توده مردم مطرود است. این طرد اجتماعی به ویژه در کسانی که هنجارشکنی در آنان به عنوان یک رویه و منش در آمده بیشتر خودنمایی میکند.
حضور آنان در جامعه موجب میشود تا دیگران نیز آلوده شوند. از سوی دیگر، طرد اجتماعی موجب میشود تا شاید آنان به خود آیند و به تغییر منش و رویه خویش بپردازند. از آنجا كه فسق و فجور عامل مهمي در نابودي و فروپاشي جامعه است (بقره، آیه 59 و اعراف، آیه 165 و اسراء، آیه 16) خداوند، نسبت به فاسقان سختگيريهاي خاص را اعمال كرده است. براساس آيه 59 مائده ميتوان دريافت كه فسق، عامل خشم الهي و انتقام از فاسقان است، چنانکه برخي از اهل كتاب را به سبب فسقشان، در همين دنيا مجازات كرده و از آنها انتقام ستانده است.
فاسق از نظر اجتماعي كسي است كه شخصيتاش ساقط شده و به عنوان يك شهروند معمولي با او مواجه نمیشوند.
از اينرو وي را همانند ديگر مؤمنان در يك كفه ترازو قرار نمیدهند، بلكه فاسق در كفهاي و مؤمن در كفهاي ديگر قرار ميگيرد. (سجده، آیه 18)
ازنظر اسلام كساني كه فاسق هستند، از بسياري از حقوق بيبهره ميشوند. از جمله اينكه خردهگيري و عيبجويي از آنها جايز است و گناه و جرم حساب نمیشود؛ زيرا خود شخص، شخصيت اجتماعي و حقوق طبيعي اجتماعي خودش را از ميان برده و اجازه داده است تا مورد طعن و خردهگيري و عيبجويي ديگران قرار گيرد. (مائده، آيه59 و نيز روح المعاني، ج4، جزء6، ص253)
فسق همچنين موجب ميشود تا مؤمنان مجاز به خشمگيري بر فاسقان باشند؛ چنانكه خداوند فسق اهل كتاب را عامل خشم مسلمانان نسبت به آنان دانسته است. (مائده، آيه59 و نيز مجمع البيان، ج3و4، ص330) كساني كه فاسق هستند جايز است كه مسلمانان آنان را طرد كرده و روابط خود را با آنها از هم بگسلند.
حتي بر خويشان است كه روابط فاميلي خود را با فاسقان كاهش داده و يا قطع كنند. (بقره، آيات26 و 27 و نيز توبه، 7و 8)
فسق عامل بسياري از بدبختيهاي شخص در دنيا و آخرت است؛ زيرا فاسق، انساني غيرسالم تلقي شده و از بسياري از حقوق محروم ميشود بهگونهاي كه در جامعه نمیتواند پستها و مناصبي را در اختيار گيرد، در آخرت نيز از رضوان الهي و مغفرت محروم خواهد شد
(توبه، 77 تا 80 و نيز 96 و منافقون، 6) اين افراد مورد لعن و نفرين قرار ميگيرند (مائده، 24 و 25) و در دنيا و آخرت ذليل و خوار خواهند بود. (احقاف، 20 و حشر، 5)
پيامبر (ص) نیز به طرد اجتماعی فاسقان اشاره کرده و حتی همنشینی و غذا گرفتن از آنان را منع میکند و میفرماید: لَا تَأْكُلْ طَعَامَ الْفَاسِقِينَ؛ غذاى مردم فاسق را نخور.(مجموعه ورام ج 2، ص 61؛ امالى، طوسى) ص 535؛ مکارم الاخلاق، ص 466 ) شاید علت این منع آن باشد که فاسق به حلال و حرام توجهی ندارد و خوردن مال وی موجب میشود تا شخص گرفتار حرامخواری شود که آثار حرامخواری خیلی سنگین و خطرناک است.
فسق تا آن اندازه خطرناک است که انسان باید از هرگونه دوستی و مصاحبت و هم سخن شدن و همراهی با این افراد خودداری کند. امیرمؤمنان على(ع)میفرماید: اِحذَرْ مُصاحَبَةَ الفُسّاقِ و الفُجّارِ و الُمجاهِرِينَ بِمَعاصِي الله؛از همنشينى با افراد فـاسـق و فاجر و متظاهر به معاصى خدا دورى كن.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 433، ح 9883)
آن حضرت در تعلیل این فرمان و نهی میفرماید: إيّاكَ و مُصاحَبَةَ الفُسّاقِ؛ فإنَّ الشَّرَّ بالشَّرِّ مُلحَقٌ؛ از همنشينى با فاسقان دورى كن؛ زيرا بدى به بدى مىپيوندد.(بحار الأنوار، ط-بیروت، ج 71، ص 199، ح 36؛ نهجالبلاغه، صبحی صالح، ص 460، نامه 69)
2- از دست رفتن ایمان: برخی از گناهان است که ایمان را از دل آدمی بیرون میبرد و ظلمت کفر را جایگزین آن میکند. پیامبر خدا(ص) میفرماید: اِنَّ المَعَاصِیَ یَستَولی بِهَا الخِذلَانُ عَلَی صَاحِبِهَا حَتَّی تُوقِعَهُ بِمَا هُوَ اَعظَمُ مِنهَا؛ به وسیله گناهان، خذلان (و سلب توفیق) بر گنهکار مستولی میشود تا جایی که او را در گناهان بزرگتر میاندازد. از جمله گناهانی که نور ایمان را از دل آدمی بیرون میبرد، فسق است. امام صادق(ع)می فرماید: قَدْ يَخْرُجُ مِنَ الْإِيمَانِ بِخَمْسِ جِهَاتٍ مِنَ الْفِعْلِ كُلُّهَا مُتَشَابِهَاتٌ مَعْرُوفَاتٌ؛ الْكُفْرُ وَ الشِّرْكُ وَ الضَّلَالُ وَ الْفِسْقُ وَ رُكُوبُ الْكَبَائِر؛ بى گمان بنده به سبب يكى از پنج كار كه همگى مانند هم و شناخته شده هستند، از ايمان خارج مى شود: كفر، شرك، گمراهى، فسق و ارتكاب كبائر.(تحف العقول، ص 330)
3- عذاب دنیوی: خداوند در آیات قرآن از جمله آیات 163 تا 165 سوره اعراف بیان کرده است که فاسقان را به سبب فسقشان در همین دنیا عذاب کرده که بوزینه شدن اصحاب سبت یکی از این دسته عذابهای الهی نسبت به فاسقان است.
4- آتش دوزخ: خداوند میفرماید: و اما كسانى كه فسق ورزیده و نافرمانى كردهاند، جايگاهشان آتش است. هر بار كه بخواهند از آن بيرون بيايند، در آن بازگردانيده مىشوند و به آنان گفته مىشود: «عذابِ آن آتشى را كه دروغش مىپنداشتيد بچشيد.»(سجده، آیه 20) همین حکم در آیه 20 سوره احقاف برای فاسقان بیان شده و به آنان وعده آتش دوزخ داده
شده است.
5- ترک دوستی: همانطوری که در طرد اجتماعی و نیز مصاحبت با فاسقان آمده باید از هرگونه ارتباط با این دسته از مردم خودداری شود. لقمان(ع) نیز میفرماید: يَا بُنَيَّ مُعَادَاةُ الْمُؤْمِنِينَ خَيْرٌ مِنْ مُصَادَقَةِ الْفَاسِق؛ پسرم! دشمنى با مؤمنان، از دوستى با فاسق، بهتر است. (اختصاص ص 338 )
البته فسق آثار دیگری هم دارد که در این نوشتار به همین مقدار بسنده میشود.